• وبلاگ : شب نوشته‏هاي تلخون
  • يادداشت : خودت را بكش...همين حالا!
  • نظرات : 13 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    خوشحالم كه بعد از مدت ها دوباره نوشتنو شروع كردين اما نمي دونم چرا اين خودكشيو ولش نمي كنين؟

    چرا وبلاگتونو آپ نمي كنين؟

    سلام
    گاهي وقت ها آدما به جايي مي رسن كه ديگه خسته ميشن. از همه چيز و همه كس. از خودشون و حتي از دست صميميترين كسانشون. مي خوان رها بشن. آزاد كن خودشونو.
    اين وسط آدما دو جورن
    يه عده از دست همه آدماي دور و برشون اولين چيزي كه به ذهنشون ميرسه اينه كه خودشونو سر به نيست كنن
    يه عده ديگه هم تو همچين مشكلاتي سر به سوي هستي ميگذارن. يگانه كسي كه ميشه بهش اعتماد كرد و دوستش داشت و احتمال نامردي و بي معرفتي بهش نداد.
    اين دسته دوم به جاي اين كه خودشونو بكشن خودشونو ميشكنن. چون مي دونن اين خودشكنه كه بت شكن ميشه
    و خدايي همين نزديكي است
    شاد باشيد