• وبلاگ : شب نوشته‏هاي تلخون
  • يادداشت : اون فقط يه بچه است.
  • نظرات : 9 خصوصي ، 10 عمومي
    • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + شيوا 
    من مي بينمشدلمم براش مي سوزه!مي خوام برم بغلش كنم!آرومش كنم...اما روزمره گي نمي ذاره.و روزمره گي تلخ ترين قصه ي زندگي ما آدماس...
    + محمد 
    Speak to me, and the world will crumble
    Open the door, and the moon will fall
    All of your life, all your memories
    Go to your dreams, forget it all
    + فوري 

    nazarate mano ke delete mikoni :D tazee tu blogam nazar midi ......

    cheraaaaaa:D:D jedan chera?

    dige tekrar nashe sara

    rastiii az ghalamchi hich etelai bet nadadan?

    + فروغ 

    جدا هدفت چي بود نظرات منو حذف كردي؟

    + فوري 

    سارااااااااااااا نميتونم نظر بدم

    چرا آيا؟

    + شبنم 
    وااااااااااااي...خيلي قشنگ بودخوش به حالت كه انقدر قشگ مي توني احساساتتو و واقعياتو رو بيان كني.
    پاسخ

    خييييييييلي وقت بود تعريف هيشكي از دستنوشته هام اين جوري به دلم ننشسته بود...مرسي به خاطر اينكه ذوق مرگم كردي :-))
    + هادي رهگذر 

    جالب بود.

    لينكت كردم. سر بزن

    پاسخ

    چشم
    + بچه 
    .........ولي من مطمئن ام يه جايي وسط گريه هاش مي فهمه اين زندگي واقعيه,  همين قدر ترسناک, همين قدر نا امن , همين قدر بي رحم , ايراد نداره ... هنوز که وقت داره ,  هرچي ديرتر اين حقيقت رو بفهمه بهتره , پس بذار بخوابه ......

    پاسخ

    .
    + جليلي 

    سلام

    خوش به حال شما كه مي بينيدش

    خيلي ها يا نمي بيننش، يا بي خيال از كنارش رد ميشن و ميرن

    خوش به حال اونايي كه تو اين يه ماهه تونستن يه دلي رو شاد كنند

    پاسخ

    ممنون