• وبلاگ : شب نوشته‏هاي تلخون
  • يادداشت : بهونه‏هاي كوچيك من براي خوش‏حالي
  • نظرات : 15 خصوصي ، 17 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    آرهديگه زندگي يعني همين بهانه ي هاي حوكچ خوشبختي !

    اين آخريش خيييلي جالب به نظر ميرسه ! من هميشه در حسرت سوار شدن تو يكي از همين تاكسي هام !

    40 چراغ رو حسي هم براتون مونده بخونيد !؟ اونم تو چراق قرمز !؟ :دي

    من از اول دبيرستان به بعد نخوندم !:دي !

    جالب بود اين پسست سارا

    !

    پاسخ

    آره!اين تاكسي رو تازه كشف كردم.همه‏ي اميد من واسه برگشت به خونه است;-)چرا40چراغ نخونم تو اين وانفسا؟!تا 2هفته پيش همشهري جوان هم ميخوندم اما الان ديگه حالشوندارم!..دلم ميخواد همش قصه بخونممرسي...;-*
    + طلبه ضد 
    خيلي خوبه که بهانه ي خوشحالي،کتاب خواندن باشد و گوجه سبز خوردن..
    تهران در بعدازظهر جالب بود.دوستش داشتم.بعد از يک کلاس رفتم و توي يک جاي خلوت تنهايي خواندمش..
    پاسخ

    آره..خوبه!ولي خيلي بده كه بهونه‏هاي ناراحتي‏مون اين‏قدر كوچيك و ساده نيست! امروز كه بهونه‏ي بزرگي داشتم واسه ناراحتي:-((
     <      1   2