"تنها صداست که می ماند"
به نام خدا
من به صدای اطرافیانم و نحوه گویش شون خیلی دقت می کنم.تقریبا تکیه کلام ها و لغاتی که اطرافیانم ازشون استفاده می کنند را خوب می شناسم.برای همین اگه مثلا با یکی از دوستانم چت کنم و اون تصمیم بگیره خودشو جای یکی دیگه از دوستام جا بزنه خیلی زود متوجه می شم.
متاسفانه یا خوشبختانه،توی خیابون هم ترجیح می دم به چهره آدم هایی که از کنارم رد می شن نگاه نکنم و نگاهم را در حدی پایین می یارم که مجبور نشم ارتباط چشمی برقرار کنم.واسه همین "صدا" و طرز صحبت کردن آدم ها و البته چه طور راه رفتنشون بیش تر به چشمم می یاد.
وقتی هم دارم یه فیلم خارجی نگاه می کنم،بیش تر از موضوع داستان،جذب "دوبله" می شم.و اعتراف می کنم که خیلی هیجان انگیز تر از خود فیلم،دوبله ی فیلمه.
اگر شما هم دیده باشید که دوبلورها چه طور فیلم را دوبله می کنند،احتمالا هیجان منو راجع به این قضیه درک می کردید.
بارها این جمله را شنیدم و خیلی هم بهش اعتقاد دارم:
"تنها صداست که می ماند"
نمی دونم،شاید به خاطر همین دقت کردنم در چگونگی صحبته که خیلی ها بهم می گن لحن صحبت کردنم باعث آرامششون می شه.
از صداهایی که توی ذهنتون موندگار شده بهم بگین...