سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 140316

  بازدید امروز : 17

  بازدید دیروز : 42

شب نوشته‏های تلخون

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

 

درباره خودم

شب نوشته‏های تلخون
تلخون
هر کی خوابه خوش به حالش/ما به بیداری دچاریم.

 

لینک به لوگوی من

شب نوشته‏های تلخون

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

بایگانی

شب‏نوشته‏های 85
شب‏نوشته‏های 86
شب‏نوشته‏های 87
شب‏نوشته‏های 88
شب‏نوشته‏های 89

 

اشتراک

 

 

فساد در مدارس

نویسنده:تلخون::: یکشنبه 86/2/2::: ساعت 7:26 عصر

یا الله

فساد در مدارس

نمی دونم از نظر شما استفاده از کلمه "فساد" برای عنوان این نوشته چه قدر مناسبه ... اما امیدوارم پس از خوندن این پست با من موافق باشید که این بهترین تیتر ممکن بود...

این متن رو آبان 85 نوشتم. و از اون موقع همیشه دنبال یه فرصت مناسب بودم تا توی وبلاگم هم بذارم. چیزی که منو به نوشتن وادار کرد یه ترس ناشناخته بود. من از نسل جدید دانش آموز می ترسم. من خودم هم جزیی از این نسل هستم... و من از آینده ی رفتاریم می ترسم.

***

من 10 ساله که دانش آموزم و همیشه در حد توان خودم تلاش کردم که از مقررات مدرسه سرپیچی نکنم. چون هرگونه سرباز زدن از این قوانین به معنای استقبال از درگیری های روحی و تمایل به عدم آرامش هست. متاسفانه شناخت زیادی از مدارس پسرانه ندارم اما درباره مدارس دخترانه مایلم یک سری از نکات رو ذکر کنم. قضاوت با شما...

1. سلامت روان اولیای مدرسه

به عنوان یه دانش آموز دوست دارم بدونم تا چه حد روی سلامت روان اولیای مدرسه نظارت می شه؟

ناظم و معاون هایی که پس از سال ها کار، به شدت رفتارهای هیستریکی نشون می دن و به خودشون حق می دن که مثل مفتشین عقاید، دانش آموز رو بازجویی کنن. آیا دانش آموز توی مدارس ما حکم برده ای رو داره که می شه هر رفتاری باهاش کرد؟

2. دخالت در حدود شخصی دانش آموزان

بازرسی کیف ها (پنهان و آشکار)/ چک کردن اندازه ناخن ، جوراب ، مانتو و مقنعه / استخدام!!! جاسوس و خبرچین از بین بچه ها / و... همه نمونه هایی ساده از توهین به عدم شعور دانش آموزه. واقعاً راه بهتری برای کنترل موارد انضباطی بدون توهین به شخصیت دانش آموز وجود نداره؟

3. تصویب قوانین غیر منطقی!

دانش آموزان دختر با مانتوی بلند و مقتعه و کاور ورزش کنند./ حتی در خود کلاس ها و توی راهروی مدرسه هم حق درآوردن مقنعه رو که ندارند هیچ! در ضمن باید سفت و سخت مراقب حجابشون هم باشند. واقعاً توی یه راهرو پر از دختر اگر مو هاشون پوشیده نباشه کدوم قانون اسلام نقض می شه؟/ به همراه داشتن آینه جرمه/ آوردن کتاب غیر درسی_ باور کنید حتی با تم مذهبی_ ممنوعه/ دادن کادوی تولد به همدیگه؟ شوخی می کنید! این یکی که جرمش خیلی سنگینه / آوردن هرگونه نوشیدنی و غذای گرم یا ساندویچ از خارج از مدرسه غیر مجازه/ دانش آموزان حق ندارند از رنگ های روشن استفاده کنند. از کاپشن و ژاکت گرفته تا کیف و کفش!/ پخش شیرینی و شکلات بین همکلاسی ها ممنوعه. یعنی حتی برای پخش شیرینی جهت شادی روح اموات هم باید با دفتر هماهنگ کرد!!!/ دانش آموزان نباید توی مدرسه همدیگه رو به خونه هاشون دعوت کنن/ اوووووووووووووووووووه. خدای من. بازم بنویسم؟

4. ساخت زیر بنای محکم!!! اعتقادی

مسئولین مدرسه برای تشویق و ترغیب دانش آموزان جهت حضور در نمازخونه و شرکت در بسیج و مراسم قرآنی و غیره از ترفند های عجیبی استفاده می کنن. مثل وعده ی دادن نمرات اضافه بر سازمان ، شرکت در اردوهای خاص و از همه مهم تر وعده ی سهمیه ی دانشگاه. این یعنی : به طور غیرمستقیم دانش آموزانی رو تربیت می کنن که مهم ترین اعتقاداتشون رو بر پایه ی بی ارزش ترین معیارها بنا می کنن.

مواردی که ذکر شد در خیلی از موارد غیر قابل باوره. حتی نمی شه گفت در همه مدارس دخترانه و با همین شدت وجود داره. اما به بزرگی خدا قسم می خورم که من خودم اجرای همه ی این قوانین رو دیدم.

من نگران روح و روان نسل خودم هستم. سخت گیری ها و قوانین مسخره ای که برای اینکه عیب و ایراد هاش رو منطقی نشون بدن زیر نقاب دستورات دین و قرآن و اسلام پنهانش می کنن و یه نسل دین گریز رو تربیت می کنن. آفرین به مهد تربیت ...!

گلایه های نسل من از زمزمه های زیر گوشی بلندتر نمی شه. ما امروز از کشیدن تصویر معلم ها و معاون های بی منطق بالای چوبه دار و تصور خودمون در حال ترور این افراد لذت می بریم و کی تضمین می کنه که فردا روزی ابایی از کشتن کسانی که آزارمون می دن داشته باشیم؟ مگر فردی مثل "بیجه" از همون دوران کودکی از آزار انسان و حیوان لذت نمی برد که بعد ها تبدیل شد به قاتلی با عدم تعادل روانی! ( یه لحظه از خودم ترسیدم!!!)

***

دوست ندارم قضاوتم یک طرفه باشه... من معلم هایی داشتم و دارم که بخش های مهمی از زندگیم رو مدیون آنها هستم. آموزگارانی که پیشرفت های قابل توجهی رو توی زندگیم سبب شدن. اما اینا هیچ کدوم حقیقت تلخ جاری در مدارس رو محو نمی کنه. باید می نوشتم از این چیزا که موقع نوشتنشون به وضوح می لرزیدم.

در مناطق و شهرهایی که دور از تمدن نیستند، مدارسی وجود داره که کلمه زندان خیلی بهتر توصیفش می کنه... زندانی برای دربند کشیدن روح و فکر...



  • کلمات کلیدی :


  • [ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

    ©template designed by: www.persianblog.com