به نام خدا
1. دارم توی نمازخانه راه میروم. حواسم نیست و پایم به مهر یکی از نمازگزاران می خورد.صاحب مهر نگاه سرزنش باری به من میاندازد و مهر را مثل یک شی مقدس میبوسد.
2. دبستانی هستم. مدیر بچهها را برای بیان موضوع مهمی جمع کرده است. خوب یادم هست این قضیه مربوط به دورهای است که استفاده از تسبیح به عنوان گردنبند شایع شده بود. حرف مهم مدیر این بود که انداختن تسبیح در گردن گناه بزرگی است.
3. مدتی پیش در سایت تبیان مطلبی نوشته بود راجع به انیمیشنهای شرکت گاز.ـ خیلی خطرناکه حسن!!! ـ توی این نوشته عنوان شده بود که باید از پخش این چنین انیمیشنهایی ممانعت به عمل بیاد. چون استفاده نادرست از نام ائمه بزرگوار در این تبلیغات باعث کسر شان این بزرگواران است و موجب می شود از این بعد والدین از این نامها برای فرزندانشان استفاده نکنند. خب تا این جای کار به نوشته عیب چندانی وارد نیست. اما مشکل آنجاست که نویسنده در پایان کار از داستان قدیمی "حسن کچل" به عنوان یک داستان ضد دینی یاد کرده بود!!!
4. هر زیارتگاهی که میروم ترجیح می دهم یک گوشه بشینم و آرام آرام با خودم نجوا کنم.برایم مهم نیست که آنجا کنار ضریح است، توی حیاط حرم است یا اصلا توی خانه نشستهام و فقط دارم از تلویزیون آن زیارتگاه را نگاه میکنم. مهم دل من است. من اصلا بوسیدن ضریح و در و دیوار زیارتگاهها را نمیفهمم... آن همه تلاش برای رساندن دست به ضریح را نمیفهمم. نمیفهمم خب!
5. چند نفر از بچهها را میبینم که با سرگردانی دارند کاغذی را دست به دست میچرخانند. پرس و جو که میکنم میبینم روی کاغذ دعا و آیاتی از قرآن نوشته شده است و چون همه معتقدند دور ریختن این کاغذ گناه است دارند دنبال محل مناسبی برای قرار دادن کاغذ میگردند...
خب برای من واقعاً این مسائل سؤال شده. میخواهم بدانم مهر مگر چیزی جز خاک است؟ تسبیح مگر ساخته دست انسانها نیست؟ انسانهایی که لزوماْ مسلمان هم نیستند ـ تسبیح با مارک Made in China ندیدهاید؟ـ در اینکه نام ائمه و اولیای خدا بسیار بزرگ است جای شک نیست. ولی آیا وقتی این نام بر روی آدمهای عادی هم گذاشته میشود چنین برداشتی صحیح است؟ کجای داستان حسن کچل مخالف با ارزشهای دینی است؟ چرا این طور میپنداریم که دور ریختن کاغذی که نام خداوند و آیات قرآن بر آن حک شده است گناهی است نابخشودنی؟ مگر قصد ما از دور ریختن آن کاغذ توهین و اهانت است؟ درباره بوسیدن در و دیوار زیارتگاهها من مطلبی هم خواندم از آیت الله طباطبایی... ایشان فرموده بودند من وقتی به حرم مطهر امام رضا (ع) میروم همه جای آن را میبوسم. هر چیزی که متعلق به آن اما بزرگوار باشد را میبوسم... اما حتی این جواب هم مرا راضی نکرد!
نمیفهمم! مدتهاست که این تقدس اشیا و نام ها و مکان ها برایم تبدیل به پرسشهایی بی پاسخ شده است... کاش کسی جواب پرسشهایم را بداند... قصد من اهانت به عقاید مذهبی دیگران و یا زیر سؤال بردن آنها نیست... دوست دارم فقط جواب سؤالهایم را بدانم... شاید آن وقت من هم با دیگران همعقیده شدم!