خدا و سلام
×××
تلخون مینویسد دوباره...
×××
شب نوشتهی 21 بهمن
...
حوصلهی شب بیداریهای منو دارین دوباره؟ بعید میدونم!
این روزا همش تشنمه. دلم آب نمیخواد. فکر یه لیوان آب یخ تشنهترم هم میکنه.دلم گیلاس میخواد مثلا!.یه عالمه گیلاس شیرین.
قبلا اگه دلم لک میزد واسه اینکه دنیا یه لحظه فقط یه لحظه توقف کنه تا من بهش برسم الان دیگه تمام آرزوم اینه که زودتر بگذره.
قبلا ...
الان...
بعضی اتفاقا توی دنیا هست که نمیشه برای کسی تعریف کرد. قبول نداری؟(به جهنم!) یعنی مثلا فکر کن آدم یه درد بزرگ،خیلی بزرگ، که خیلی ساله باهاشه رو نتونه واسه کسی تعریف کنه. یعنی میدونی هزار و یه بار هم فکر کردی خب شاید حالا بعد از این همه سال بتونم خودم رو از شر این بار سنگین خلاص کنم شاید یکی پیدا بشه که بتونه بهت بگه:
جونم تقصیر تو نبوده که... تقصیر تو نیست که... اجی مجی لا ترجی...دیدی تموم شد؟ حالا راحت راحت بقیه عمرت رو زندگی کن
و تو رو واسه همیشه خلاص کن...
بعضی اشتباهات هم هست که مال تو هست و مال تو نیست. هم دامن تو رو گرفته هم خِرِ یکی دیگه رو. یعنی نمیشه صاف وایستاد تو روی طرف و گفت:همش تقصیر توئه... فهمیدی؟ اگه من الان اینجام... این قدر ناامید و بریده از همه چی تقصیر توئه که فلان سال و فلان ماه و فلان روز فلان حرفو زدی یا نزدی...
بعضی از خطاها هم هست که فقط فقط مال توئه. یعنی پای هیچ عامل دیگه ای وسط نیست.اما خیلی راحت،خیله خب! خیلی راحت هم نه، میشه داد زد که: خدا تو منو هیچ وقت دوست نداشتی.پس کی به دادم میرسی؟ اینا مجازات کدوم گناهه؟ چرا یه بار به دادم نمیرسی؟...این جوری خیلی راحت میشه احمق بود(خیله خب، خیلی راحت هم نیست!)
تا به حال بی خیال زندگی کردی؟ سیم آخر...؟ آخرین راه واسه اینکه بتونی خودتو به خاطر خطاها و گناهها و اشتباههای کرده و نکردهات ببخشی!میخوام چند روز بدون عذاب وجدان همیشگی زندگی کنم. فقط چند روز خدا... فقط چند روز...
تا به حال بی خیال زندگی کردی؟ سیم آخر...؟
مثل تلخون... مثل من!
×××
تا حالا جایی شنیده بودی تشنگی دائمی، واسه خاطر خوردن بغضهای بزرگه؟
×××
حوصلهی نصیحت شنیدن ندارم. بی خودی هم از این متن ساده 1001 برداشت نکنید و پشتش 2001 سوال نپرسین...