سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 138748

  بازدید امروز : 32

  بازدید دیروز : 20

شب نوشته‏های تلخون

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

 

درباره خودم

شب نوشته‏های تلخون
تلخون
هر کی خوابه خوش به حالش/ما به بیداری دچاریم.

 

لینک به لوگوی من

شب نوشته‏های تلخون

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

بایگانی

شب‏نوشته‏های 85
شب‏نوشته‏های 86
شب‏نوشته‏های 87
شب‏نوشته‏های 88
شب‏نوشته‏های 89

 

اشتراک

 

 

شب نوشته‌ی86/6/6

نویسنده:تلخون::: چهارشنبه 86/6/7::: ساعت 2:27 عصر

به نام خدا

شب نوشته‌ی شب نیمه شعبان!(6/6/86)

×××

چند سالی است که دستم آمده نیمه شعبان بیرون رفتن به من یکی نیامده... تجربه‌ی سال‌های قبل اینو بهم یاد داده. اما امان از دست تقدیر...ویرم گرفته بود که حتما چند فقره کتاب مورد نظرم را خریداری کرده و فیلم خون بازی رو هم از ویدئو کلوب بگیرم.و این طور شد که امسال هم مانند چند سال گذشته شب نیمه شعبان رو بیرون از خونه گذروندم. خواستم آموخته‌هایم را در این شب گران‌بها در اختیار همه دوستداران ظهور امام زمان برسونم.

1.      نیمه شعبان سال قبل و سال قبل ترش(پارسال و پیرار سال):

از اون جایی که ما خیلی آدم ندیده هستیم تصمیم می‌گیریم در این شب مبارک بریم هفت حوض! جهت دیدن سیل جمعیت(آدم تماشا) و البته بهره بردن از خوراکی‌های نذری...

همه چیز عادی است. یعنی به عنوان یک شب جشن همه چیز عادی است.قرار دخترها و پسرها در این شب کاملا آزاد است. خوراکی‌های نذری بین آدم های کاملا گرسنه و مستحقی( دقیقا مثل ما!) تقسیم می شود. و همه منتظر ظهور هستند.تا اینکه شلوغی ای غیر عادی در یکی از کوچه پسکوچه‌ها توجهمان را جلب می‌کند.توصیف دقیق این محل با عبارت زیر ممکن می‌شود:

نوعی پارتی که در فضای آزاد برگزار شده و استفاده از مشروبات الکلی و البته ورود عموم آزاد است.موسیقی، رقص، مستی و نیمه شعبان!

2.      نیمه شعبان امسال(صبح)

به طرز غریبی فهمیدم که در این روز دروغ گفتن راجع به ارادت خاص به امام زمان و البته انتظار ظهور امری مستحبی محسوب می شود:

گزارشگر تلویزیون مردی حدودا چهل ساله را  هنگام ریسه کشی گیر آورده.

گزارشگرـ شما برای چی این کارا رو می‌کنید؟

مصاحبه شونده ـ فقط عشق به امام زمان! اصلا من تمام کارامو فقط به خاطر امام زمان انجام می‌دم.

دعا می‌کنم حرفش راست باشد اما با تمام تلاشم برای مثبت نگری و عدم بدبینی و تهمت زدن و قصاص قبل از جنایت!بعد از اتمام مصاحبه داشتم لحظه‌ای رو تصور می‌کردم که  اون آقا  می‌خواد فرزند 11ساله‌اش رو به جای کودک زیر 4 سال جا بزنه تا پول بلیط سینما نده.

3.      نیمه شعبان امسال( نزدیکای غروب)

یکی از همسایه‌ها ساندویچ الویه می دهد.من به شکم پرستی ما منتظران ظهور فکر می‌کنم. همه به اتفاق آن جا جمع شده‌ایم. من از تعداد الویه‌ای که به داخل یخچال خانه آورده می‌شود حدس می‌زنم باید حداقل 5-4 نفر دیگر با ما توی این خانه زندگی کنند که من تا به حال ندیده‌ام شان!

موقع اذان هم همه چنان آن جا هستند. من فکر می کنم نماز اول وقت در نیمه شعبان مهم‌تر است یا الویه؟ می‌آیم خانه...

4.      نیمه شعبان امسال( شب)

مطمئن می شوم شعار "شهر ما،خانه ما" به مراتب فانتزی تر از : " می‌خوام سالاد درست کنم/ سالاد چی؟" است. توی شهر پر از لیوان‌های شربت،  پوسته‌های بستنی نذری!،کاغذهای شکلات و... است. من از این قسمت بی فرهنگی مردم حالم به هم می‌خوره.فقط اگر یک کم، یک کم پر رو تر بودم دیشب حال چند نفر رو می‌گرفتم.نهایت تمام تلاشم برای درس دادن به این انسان های زباله ساز ـ که این صفت زباله خیلی برای خودشون برازنده تره ـ به چند تا ناسزا ختم شد که با اینکه سعی کردم صدام خیلی بلند باشه گمون نکنم فهمیده باشن با اونا هستم!!! آخه واسه چی به خودشون اجازه می‌دن آشغال چیزی که می‌خورن رو پرت کنن وسط خیابون. این به نظر من مهم ترین نماد بی فرهنگی و بی فکری آدم هاست.

5.      من دیشب چند تا چیز دیگه هم یاد گرفتم که البته ربطی به نیمه شعبان نداره ولی خب بذارین بگم.

1-  امیدوارم وقتی مُردم کسی برای من اعلامیه چاپ نکنه. دردناک نیست که مثلا وقتی بعد از اینکه چند ماهی  از فوت یک عضو خانواده‌ات گذشته و شاد و خوشحال در روز عید رفتی بیرون مثلا بگردی ببینی عکس یا اسم اون عزیزت روی دیوار سیمانی زل زده به چشمات! و تمام خوشی از چشمات دربیاد!

2-  به جز اینکه ما آدم‌های شکم پرستی هستیم، و مرده پرستی هم ـ به این معنا که تازه بعد از فوت کسی قدرش رو می‌دونیم ـ عادت اکثریتمونه، ما به شدت " نی نی " پرست هم هستیم. وسط خیابون، توی یه جشن تولد، توی یک مهمونی خانوادگی همه عالم  و آدم زل می‌زنن به حرکات و ادا و اطوارهای کودکی که مهم ترین جذابیتش لپ‌هاش و بزرگترین استعدادش مصرف کردن پوشکه.

شرمنده که طولانی شد...فقط خواستم بگم اینا مهم ترین چیزایی بود که به عنوان یه شیعه توی مراسم میلاد آخرین منجی توی یه کشور با همین مذهب دیدم!

تلخون بهم تذکر می‌ده که لابد دل خودت پاک و صاف نیست... و من می‌پذیرم .



  • کلمات کلیدی :


  • [ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

    ©template designed by: www.persianblog.com