سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 138544

  بازدید امروز : 12

  بازدید دیروز : 2

شب نوشته‏های تلخون

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

 

درباره خودم

شب نوشته‏های تلخون
تلخون
هر کی خوابه خوش به حالش/ما به بیداری دچاریم.

 

لینک به لوگوی من

شب نوشته‏های تلخون

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

بایگانی

شب‏نوشته‏های 85
شب‏نوشته‏های 86
شب‏نوشته‏های 87
شب‏نوشته‏های 88
شب‏نوشته‏های 89

 

اشتراک

 

 

باغ وحش ما

نویسنده:تلخون::: جمعه 88/10/11::: ساعت 2:24 صبح

این روز‌‌ها داغونم

.

.

.

مدام به موجودی ـ که حتی صفت «حیوان» هم توصیف‌اش نمی‌کند‌ ـ فکر می‌کنم ...به این که وقتی داشته 4 چرخ ماشینش را از روی آدمی که وسط خیابان افتاده رد می‌کرده از شنیدن خرد شدن استخوان‌های آن آدم چه حسی پیدا کرده...

و به آدم‌هایی فکر می‌کنم که دیگران را «گوسفند» یا «گوش‌دراز» فرض می‌کنند...

و البته به «گوش‌دراز‌ها» و صد‌البته به «گوسفند‌ها» هم فکر می‌کنم...



  • کلمات کلیدی :


  • [ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

    ©template designed by: www.persianblog.com